- چامه زن
- نوازنده، خواننده
معنی چامه زن - جستجوی لغت در جدول جو
- چامه زن
- نوازنده، خواننده، کسی که نغمه و سرودی را با ساز بزند یا بخواند،
برای مثال بدان چامهزن گفت کای ماه روی / بپرداز دل، چامۀ شاه گوی (فردوسی - ۶/۴۸۱)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نقاش صورتگر
محلی در سر حمام که جامه ها را در آنجا از تن در آورند و داخل حمام شوند جامه خانه گرمابه سربینه
قرار دادن تفنگها بشکل چاتمه چیدن تفنگها بشکل چاتمه، توقف عده ای از قراولان در محلی
بسیار سخن گفتن در هنگام خرید برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
آن کس که در زدن نواختن چغانه مهارت دارد، مطرب خنیاگر، سرود خوان سرود گوی
بگوشه چشم اشاره کننده، چشم زخم زننده، جادوگر ساحر
نقاشی صورتگری
جادوگری که دانه ارزن و جو را بزعفران زرد کند و افسونی بر آن خواند و بر کسی که خواهند بزنند تا تا مقصودی که خواهند بر آید جوزن
جایی در حمام که در آن، لباس ها را از تن درمی آورند و داخل حمام می شوند، رخت کن، سربینه، کنایه از دزد، برای مثال چیست نام این وزیر جامه کن / قوم گفتندش که نامش هم حسن (مولوی - ۵۷۱)
کنایه از فرورفتگی کوچکی در میان چانه، برای مثال در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ / آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد (حافظ - ۲۳۰)
نغمه زننده،، نغمه ساز، نغمه پرداز
شاعر، کسی که شعری را با آواز بخواند، آوازخوان، برای مثال هلا چامه پیش آور ای چامه گوی / تو چنگ آور ای دختر ماه روی (فردوسی - ۶/۴۸۰)
در امور نظامی چیدن تفنگ ها به شکل چاتمه
توقف عده ای قراول در یک محل
توقف عده ای قراول در یک محل
نوازنده کاسه: (ز بهر مقرعیان تاج شاه چین بستان ز بهر کاسه زنان تخت میرروم بیار،) (مسعود سعد)
نغمه پرداز
حفر کردن چاه
حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن
کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن
Bargain
торговаться
feilschen
торгуватися
targować się
negociar
contrattare
regatear
marchander